دروغگویی یکی از اختلالات شخصیت است که پدر و مادر و اطرفیان کودک با آن دست به گریباناند. خیلی زودتر از آنچه انتظار داریم دروغ گفتن را یاد میگیرند و خانواده اولین پایگاهی است که کودک در آنجا مورد تربیت و آموزش قرار میگیرد و پدر و مادر اولین معلمهای کودک هستند. کمبود و یا عدم آگاهی والدین و مربیان درباره علت و انگیزه ی دروغگویی در کودکان و چکونگی اصلاح این اختلال باعث میشود تا هنگام مواجهه با دروغگویی کودک واکنشهای نادرستی از خود بروز دهند
دروغگویی کودکان
90.000 تومان
دروغگویی کودکان
توضیحات
توضیحات تکمیلی
| قطع |
رقعی |
|---|---|
| مولف |
عاطفه دبیری ,مرضیه کاکویی |
| انتشارات |
طراحان ایماژ |
| تعداد صفحه |
۴۰ |
| شابک |
۹۷۸-۶۰۰-۶۱۵۸-۰۶-۸ |
| نوع جلد |
شومیز |
نظرات (0)
محصولات مرتبط
استاندارد بینالمللی ISO 31000:2018 مدیریت ریسک – راهنماها
استاندارد بینالمللی ISO 31000:2018 مدیریت ریسک – راهنماها
در عصر حاضر، با توجه به تغییرات محیطی از جمله شرایط سیاسی حاکم بر جهان و کشور عزیزمان ایران و نیز فرصتها و چالشهای پیشروی سازمانها از جمله در تأمین تکنولوژیهای به روز، قطعات، ماشینآلات، مواد اولیه و غیره، استفاده از سیستمهای مدیریتی به خصوص سیستم مدیریت ریسک میتواند به عنوان ابزاری مهم برای بهبود تصمیمسازی و استفاده از منطق تفکر پیشگیرانه به کار رود. در این راستا لازم است پیش از وقوع، ریسکهای موجود در سازمان شناسایی و نسبت به ایجاد توازن بین منافع و خسارات احتمالی با حداکثر بهرهوری اقدام شود.
بازی و تأثیر آن در رشد کودک
در سال ۱۹۳۵ مارگارت لووزفلد Margaret Lozofeld کتابی تحت عنوان بازی در کودکی را نوشت و در آخرین فصل کتاب خود این اندیشه را طرح کرد که بازی میتواند دارای اهداف ذیل باشد:
۱- بازی به عنوان وسیلهای جهت برقرار کردن ارتباط کودک با محیطاش به کار میرود و کودک را برای انجام کارهای بهتر در زندگی آینده آماده میکند، از این حیث بازی دارای اهداف اجتماعی است.
۲- بازی در دنیای کودکان در یک چیدمان خلاق دو عنصر (شناخت و احساسات) را در کنار یکدیگر قرار میدهد. جایگاه بازی در دنیای کودکان قرابت بسیاری با کارکرد مذهب و فلسفه در زندگی بزرگسالان دارد.
۳- بازی زندگی عاطفی کودک را منعکس میسازد و کودک را آماده میکند تا در آینده عواطلف خود را از طریق هنر بیان نماید.
۴- بازی به عنوان ابزار استراحت و لذت به کودکان خدمت می نماید.
سراب عشق
سراب عشق
زيباييش، بيانش، وقارش، نگاهش، مهربانيهايش و عشقي كه دامنگيرش شده بود را دوست ميداشت. قلبش براي او ميتپید. چرا در بین اين همه دختر همشهري كه در روستا زندگي ميكنند قلبش فقط براي زري ميتپد؟ چشمش به دنبال اوست فكرش آشوب است و حواسش پيش اوست هر چه سعي ميكند نميتواند به او فكر نكند. در اين دنيا هيچ كس نميتواند مثل او حرف بزند مثل او بخندد، شيرين زباني كند و مثل او...
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.